نقل قول از delaram77

دلـــــــــــــــــــــارام

بهش زنگ زدم بعد باهم قرار گزاشتیم بریم کافی شاپ

من رفتم کافی شاپ دیدم دلارام بعد از پنج دقیقه اومد ی ذره نشستیم حرف زدیم .......................................

اصلا شرکت نمیکنم

سلام دوستان گلم....

از همراهی شما بسیار متشکرم....

من این داستان به یکی از اساتید رمان نویس نشون دادم وایشون بسیار استقبال کردندو از قلم خوب آدمین خان هم خششون اومد.امروز با این که به خودم قول دادم تا یه مدتی نت نیام.اما به خاطر یه سری مسائل مجبور شدم بیام وبه شما بگم....

اولن داستان رو داشتید خیلی خوب پیش میبردید اما یک دفعه خیلی سریع دارید وارد ماجرا میشید.

دومن اسپم دادن قرار شد برا این پست ممنوع باشه.

سومن سر یه اسم باهم چونه نزنید.اصلا یه اسم خارج از اینجا بزارید که اگه اون شخص وتوصیف کردیم دچار یه سری مشکل دیگه(مثل دلخوری اون شخص و..)نشیم....

بازم از همتون متشکرم وامیدوارم ناراحت نشده باشین.چون به نظرم عالی هستید نمیخواستم خرابش کنیم.

دوست دار همتون آبجی تارا...

چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باش اصلا نه طوبی نه الناز فقط دلارام همه بگید خوب بامنم بحث نکنید

اصلا اسم پسر: سامیار

دختر: پریا

نقل قول از delaram77

اصلا اسم پسر: سامیار

دختر: پریا

موافقم.البته نظر بقیه دوستان هم مهم میباشد..

نوچ

احمد و الناز خخخخخخ همین ک گفتم

و ی چیزی ابجی تارا

این تاپیک که اسپم شده و کلا خراب....

پیشنهادم اینه یک تاپیک دیگه بزنی و یکی یکی متن هامونو اونجا بزاریم...

عنوانش مثلا بیا رمان درست کنیم چطوره؟؟ بهش میخوره؟؟

و نظر بقیه هم مهمه...

عالیه

منم موافقم