
بیهوده میگردم به دنبالت،
وقتی نیستی ،
بیهوده نشسته ام چشم به راهت
شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را بخورم
تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ،
فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ،
مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ،
چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟
پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ،
شاید هنوز هم مرا بخواهی !
تقصیر دلم بود نه چشمانم ،
این قصه که تمام شد،
باز هم اگر بخواهی میمانم