
برایش نوشتم:
“به امید فردای بهتر”
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد !
بعدهـــــــــــا فهمیدم
آن روز “الف” فردا را
یادم رفته بــــــــــود
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
کاش وقتي زندگي فرصت دهد
گاهي از پروانه ها يادي کنيم
کاش بخشي از من خويش را
وقف قسمت کردن شادي کنيم
کاش تا آسمان باراني ست
از زلال چشمهايش تر شويم
از نگاه زرد گلدانهايمان
کاش با رغبت پرستاري کنيم
کاش دلتنگ شقايق ها شويم
به نگاه سردشان عادت کنيم
کاش شب وقتي که تنها مي شويم
با خداي ياس ها خلوت کنيم