سودی برای من ندارد

می خواهم تمام شهر را

موشکافی کنم

شاید فکری از من در تو

روی دست خیابانی مانده باشد..

حرفی روی زخمم بپاش!

من گورستانی سرگردانم،که هر روز

گوری درمن مثل زخمی تازه دهان باز میکند.

ولی

وقتت رو

برای اثباتش به دیگران

تلف نکن …. !

همیشه آنچه که درباره ” من ” میدانی باور کن ,

نه آنچه که پشت سر “من” شنیده ای

” من ” همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای

از تــو نـگـاهِـت خـونـده بـشـه

کـه جـسـارت گـفـتـن کـلـمـه هـا رو نـداری…

امـا یـه نـگـاه گُـنـگ تـحـویـل مـیـگـیـری

و یـه جـمـلـه مِـثـلـه: چـیـزی شـده ؟؟؟!

اونـجـاسـت کـه بـُغـضـتـو

بـا یـه لـیـوان سـکـوتـت سـر مـیـکـشـی

و بـا لـبـخـنـد مـیـگـی :

نــه هـیـچـیــ…..

گفتم:می دونم!

گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!

گفتم: می دونم!

گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !

…

… گفتم:می دونم!

گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!

گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم

در کوله ات را محکم تر ببند !!!

تمام کوچه پس کوچه های ذهنم پر شده از یاد و خاطره تو…

هر چقدر که جمعشان می کنم تمامی ندارند !!!

لااقل کمی آرام تر دور شو،تا گمشده هایت را پس بدهم خاطراتت روی دوشم بد جور سنگینی می کنند !!!

ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺒﻮﺩﯼ، ﮔﺎﻩ آنقدﺭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮓ …

ﮔﺎﻩ آنقدر ﺣﺴﺎﺱ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ …

آنقدﺭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ حرف ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ…

ﻻﻡ ﺗﺎ ﮐﺎﻡ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯﻧﻤﯿﺸﻮﺩ!

ﻏﺬﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ

ﻧﻬﺎﺭ ﻫﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ

ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﺎﻡ.

ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ.

ﺷﺒﻬﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻟﻬﺎﯼ ﻓﮑﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻤﺮﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﺩ

ﺗﻨﻬﺎیی ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ

ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ …

گونه هایت خیس اســـت . . .

باز با این رفیق نابابت . . .

نامش چه بود ؟

هان !

باران . . .

باز با “باران” قدم زدی ؟!

هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .

همدم خوبی نیست برای درد ها . . .

فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکند

به عمق لیوانیست که دست گرفته ای

مثل آب خوردن پر می شود

تنهایی من اما

مثل حبابی روی آب است

که نمی داند

قرار است نابود شود

یا در آغوش حباب دیگری

بزرگتر!