وقتى كه میگى دیگه برا همیشه فراموشش كردى ؛

و هیچ احتیاجى بهش ندارى

و تمام فحشهاى دنیا رو نصیبش میكنى !

...

درست زمانیه كه تنها شدي :

...

بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده ... !

بند می کنم...

یکــــی یکــــی...

تسبیح می سازم از...

تکــــه تکــــه های دل شکسته ام...

تا مدام ذکر بگویم...

نفرینت را...

كه اينگونه تنهايم گذاشتي....

بدترين کاري که ما با آدمها مي کنيم اينه که

يه دنيا پر از خاطره براشون مي سازيم

و بعد

توي اين دنيا

تنها رهاشون مي کنيم

دل که تنگ باشد دیگر مرد و زن ندارد !

اشک می دود تا گوشه چشمانت

و سُر می خورد روی گونه ها ...

دل که تنگ باشد

تنهایی اتاقت را با خدا هم تقسیم نمی کنی ...

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ در ﭼﺸﻤﺎن خودت

ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﮐﺴﯽ را ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯽ..

تـنـهـایـی راه رفـتـن سـخـت نـیـسـت!!!

ولـی وقـتـی مـا ایـن هـمـه راهـو بـا هـم رفـتـیـم،

تـنـهـایـی بـرگـشـتـن خـیـلـی سـخـتـه...!

آدمــه ديگه

دلش ميخواد براي يکي تــــــــک باشه

دلش ميخواد يکي فقط نــوشته هاي اون رو بــخونه

دلش ميخواد يکي فقط به اون اِس اِم اِس بِــده

دلش ميخواد يکي فقط نگَران حالِ اون بــشه

دلــش ميخــواد

اون يِــکي

تو باشي تو...

غرور نبود

خودخواهی نبود

تکبر نبود

آنچه از چشمانم جاری بود در آخرین دیدارمان !

هیچ یک از اینها نبود .... می دانم !

سیل صبر کردنهای بیهوده ی خــــــــــودم بود !

نوازشگر خوبی نبودی

سفید شده

تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی . . .

من هم

مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها

از تو یـــــادگاری دارم

ولــــی

یــــادگـــاری من

با بقیه فــــرق دارد

یــــــادگــــــاری مــــن

از تو

ســــینه ای پر از درد اســـــت ...